• شعر

    شعر چون خون خدا بیا مسلمان باشیم یا حداقل شبیه سلمان باشیم مولا ، سگ آستان نمی خواهد مرد ! او کرده قیام تا که « انسان » باشیم. ای مرثیه خوان ! گزافه گفتن کفرست با لهجه ی دین ، خرافه گفتن کفرست اسلام دو نور عترت و قرآن است جز این سخنی اضافه گفتن کفرست وقتی که حسین را تو « سین » می خوانی در تعزیه روضه ی حزین می خوانی یعنی که ...

    جزئیات بیشتر / دانلود تاریخ ارسال : ۱۴ مهر ۱۳۹۴  

  • اشعارشهریار

    شهریار   سهندیم شاه داغیم، چال پاپاغیم، ائل دایاغیم، شانلی سهند´یمباشی توفانلی سهند´یمباشدا حئیدر بابا تک قارلا، قیروولا قاریشیبسانسون ایپک تئللی بولودلارلا اوفوقده ساریشیبسانساواشارکن باریشیبسانگؤیدن ایلهام آلالی سیرری سماواتا دییه رسه نهله آغ کورکو بورون، یازدا یاشیل دون دا گییه رسه نقورادان حالوا یییه رسه ...

    جزئیات بیشتر / دانلود تاریخ ارسال : ۱۳ مهر ۱۳۹۴  

  • اشعارشهریار

    شهریار   بهجت آباد خاطره سی اولدوز سایاراق گوزله میشم هر گئجه یاریگج گلمه ده دیر یار یئنه اولموش گئجه یاریگؤزلر آسیلی یوخ نه قارالتی نه ده بیر سسباتمیش گولاغیم گؤرنه دؤشور مکده دی داری بیر قوش آییغام! سویلیه رک گاهدان اییلده رگاهدان اونودا یئل دئیه لای-لای هوش آپاری یاتمیش هامی بیر آللاه اویاقدیر داها بیر منمندن آشاغی ...

    جزئیات بیشتر / دانلود تاریخ ارسال : ۱۳ مهر ۱۳۹۴  

  • اشعارشهریار

    شهریار   تورکون دیلی تورکون دیلی تک سئوگیلی ایسته کلی دیل اولمازاؤزگه دیله قاتسان بو اصیل دیل اصیل اولمازاؤز شعرینی فارسا – عربه قاتماسا شاعیرشعری اوخویانلار ، ائشیدنلر کسیل اولمازفارس شاعری چوخ سؤزلرینی بیزدن آپارمیش« صابیر » کیمی بیر سفره لی شاعیر پخیل اولمازتورکون مثلی ، فولکلوری دونیادا تک دیرخان یورقانی ، ...

    جزئیات بیشتر / دانلود تاریخ ارسال : ۱۳ مهر ۱۳۹۴  

  • شعر حیدر بابا

    سلام بر حیدر باباحیدر بابایه سلام۱‫حیدربابا چو ابر شَخَد ، غُرّد آسمان‬ ‫حیدربابا ایلدیریملار شاخاندا‬ ‫سیلابهاى تُند و خروشان شود روان‬ سئللر سولار شاققیلدییوب آخاندا‬ ‫صف بسته دختران به تماشایش آن زمان‬ ‫قیزلار اوْنا صف باغلییوب باخاندا‬ ‫بر شوکت و تبار تو بادا سلام من‬ ‫سلام اولسون شوْکتوْزه ائلوْزه !‬ ‫گاهى ...

    جزئیات بیشتر / دانلود تاریخ ارسال : ۱۳ مهر ۱۳۹۴  

  • شعرمفقود

    مفقود شاعر : سید حبیب حبیب پور باز امشب دلم گرفته ببینباز امشب بهانه دارد دلاشک می‌بارد و به دفتر غمباز از عشق می‌نگارد دل *** باز برگشته‌اند یارانیکه به دشت خدا رها بودندعاشقانی که سال‌ها سال استمست ذکر فرشته‌ها بودند *** آمدند از سفر به دیدارپدر و مادری که دیگر نیستباز برگشته‌اند در شهریکه دگر هیچکس برادر ...

    جزئیات بیشتر / دانلود تاریخ ارسال : ۱۳ مهر ۱۳۹۴  

  • شعر تابوت ماهی

    تابوت ماهی شاعر : محسن ناصحی نیومد، دیر شد، دل بی قراره یه عمره مادرش چشم انتظاره یه ظرف آب تو دستاشه، میگه که بچه م آب بازی دوست داره *** شبم تیره س، برام مهتاب آورد برا مستی شراب ناب آورد "مرام ساقیا تنهاخوری نیس" برا زاینده رودم آب آورد *** میگن غواص بود و موج ، بردش میگن یونس شد و شب کوسه خوردش ننه ش باور نکرد و خاک رو کند خودش از ...

    جزئیات بیشتر / دانلود تاریخ ارسال : ۱۳ مهر ۱۳۹۴  

  • شعر به یاد غواصان دریا دل

    به یاد غواصان دریا دل 175 عباس شاعر : ایوب پرندآور بار دیگر کوچه لبریز از خیابان می‌شود ابر می‌آید زمین سرشار باران می‌شود فصل اسپند و گلاب و عود و قران می شود بار دیگر شهر لبریز از شهیدان می شود نسلی از اروندهای ماهتابی آمدند باز هم از سمت دریا چند قایق آمده باز هم تابوت لبریز از شقایق آمده باز عاشق آمده بسیار عاشق آمده ...

    جزئیات بیشتر / دانلود تاریخ ارسال : ۱۳ مهر ۱۳۹۴  

  • شعری جدید از سید حمیدرضا برقعی

    شعری جدید از سید حمیدرضا برقعی علی در مسجد حنانه شاعر : سید حمیدرضا برقعی صدا آری صدا جان جهان را زیرو رو می کردپیمبر در همه عمر آن صدا را جستجو می کرد نفس های خودش بود آن صدای با طمأنینهصدایی که شب معراج با او گفتگو می کرد نمی دانم چرا اما پیمبر بعد معراجشعبای مرتضی را بیشتر از پیش بو می کرد خدا آن شب سخن می گفت با صوت یداللهیخدا ...

    جزئیات بیشتر / دانلود تاریخ ارسال : ۱۳ مهر ۱۳۹۴  

  • من نگارم

    می نگارم قصه هایم را .. غصه هایم را می نگارم آنچه که درونم ترشح می شود هر شب می نگارم در دفتر کاهی خاطراتم ، هر روزم را می نگارم روزگارم را که بی بنیاد است می نگارم نگاهی را که خاموش است و سرد است همه آفاقش می نگارم حرف هایم را که تکراری ترین گفتار است می کشم شعله ی شمعی که نگران محو تماشای خزان است می کشم باران را ... برف می بارم در ...

    جزئیات بیشتر / دانلود تاریخ ارسال : ۱۳ مهر ۱۳۹۴  

  • عاقبت چت کردن

    شدم با چت اسیر و مبتلایش / شبا پیغام می دادم از برایشبه من می گفت هیجده ساله هستم / تو اسمت را بگو، من هاله هستمبگفتم اسم من هم هست فرهاد / ز دست عاشقی صد داد و بیدادبگفت هاله ز موهای کمندش / کمان ابرو و قد بلندشبگفت چشمان من خیلی فریباست / ز صورت هم نگو البته زیباستندیده عاشق زارش شدم من / اسیرش گشته بیمارش شدم منز بس هرشب به او چت می ...

    جزئیات بیشتر / دانلود تاریخ ارسال : ۱۲ مهر ۱۳۹۴  

  • شعر نو

    طپش سبز مردم شهر مرا رنگ خزان میدیدند بر رخ زرد درختان دلم خندیدند واژه از کوه نگاهم فوران کرد ولی در شگفتم که چرا حرف مرا نشنیدند گام های تو که لبریز بهارند چرا راه پاییزی دنیای مرا پرسیدند؟ چشم هایت که از آغوش سحر آمده اند بهتر از شب زده ها حال مرا فهمیدند آمدی رو به خودت پنجره ای وا کردی شاخه ها اولش از باد صبا ترسیدند تا بر ...

    جزئیات بیشتر / دانلود تاریخ ارسال : ۱۲ مهر ۱۳۹۴  

  • تقدیم به فرشته های بزرگ زندگی

    بخشی از شعر ای وای مادرم از استاد شهریار..   او زیر پای من اینجا نشسته بود   آهسته با خدا،   راز و نیاز داشت   نه، او نمرده است.   نه او نمرده است كه من زنده ام هنوز   او زنده است در غم و شعر و خیال من   میراث شاعرانه من هرچه هست از اوست   كانون مهر و ماه مگر می شود خموش   آن شیرزن بمیرد؟ او شهریار ...

    جزئیات بیشتر / دانلود تاریخ ارسال : ۱۱ مهر ۱۳۹۴  

  • یا صاحب الزمان(عج)

    جمعه ها طبع من احساس تغزل داردناخود آگاه به سمت تو تمایل داردبی تو چندی ست که در کار زمین حیرانممانده ام،بی تو چرا باغچه مان گل دارد؟شاید این باغچه ده قرن به استقبالتفرش گسترده و در دست گلایل داردیازده پله زمین رفت به سمت ملکوتیک قدم مانده،زمین شوق تکامل داردجمکران نقطه امید جهان شد که در آنهرچه دل،سمت خدا دست توسل داردهیچ سنگی ...

    جزئیات بیشتر / دانلود تاریخ ارسال : ۱۱ مهر ۱۳۹۴  

  • من غلام قمرم

    من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو   پیش من جز سخی شمع و شکر هیچ مگو   سخن رنج مگو جز سخن گنج مگو   ور از این بی‌خبری رنج مبر هیچ مگو   دوش دیوانه شدم عشق مرا دید و بگفت   آمدم نعره مزن جامه مدر هیچ مگو   گفتم ای عشق من از چیز دگر می‌ترسم   گفت آن چیز دگر نیست دگر هیچ مگو   من به گوش تو سخن‌های نهان خواهم ...

    جزئیات بیشتر / دانلود تاریخ ارسال : ۱۱ مهر ۱۳۹۴  

  • بیدارم کن

    بیدارم کن از کابوسی که دم به دم با من میاد   بیدارم کن از تصویر یه برگ سبز تو چنگ باد   بیدارم کن از این وحشت بیدارم کن     فانوسم باش فانوسم باش تو تاریکی که لحظه لحظه با منه   فانوسم باش وقتی این شب ستاره ها میشکنه   فانوسم باش تو این غربت نازنینم     با من باش آواز تو صدای شهر بی صداست   لبخند تو خلاصه ...

    جزئیات بیشتر / دانلود تاریخ ارسال : ۱۱ مهر ۱۳۹۴  

  • شعر

    شعراز بزرگان   گل که باشی ؛ باغبانها دست چینت میکنند سنگ باشی میتراشند و نگینت میکنند ...   هرگز از این پیله تنهایی ات غمگین نباش ؛ روزگاری میرسد ؛ فرش زمینت میکنند !!!   چوب خشکی در بیابان باش ؛ اما مرد باش چوب نامردی اگر در آستینت میکنند ...   ای درخت پیر ؛ بر این شاخه ها دل خوش نکن چون که با دست تبر ؛ مطبخ نشینت ...

    جزئیات بیشتر / دانلود تاریخ ارسال : ۱۱ مهر ۱۳۹۴  

  • شعر

      مثل گل باشی بفهمی عاقبت خاری، بد است ! اول راهت ببینی آخر کاری، بد است...! هی نبرد و هی شکست و هی نبرد و هی شکست ! نقل این‌ها نیست اما درد تکراری، بد است...! دشمن است و جنگ‌هایش، آدم است و زخم‌ها ! زخم خوردن از کسی که دوستش داری، بد است...! خواب با خوب و بدی‌هایش به پایان می‌رسد ! وحشت کابوس هنگامی که بیداری، بد است...! گریه ...

    جزئیات بیشتر / دانلود تاریخ ارسال : ۱۱ مهر ۱۳۹۴